نقد اسماعیل مهرانفر به نحوه برگزاری سومین دوره جایزه شعر احمد شاملو
متأسفانه شکل مواجههی آنان که جایزهی شعر شاملو را برگزار کرده اند با آنان که به این جایزه و سیاستهای حاکم بر آن معترضاند به گونهایست که انگار معترضین و منتقدین جایزه ، در حال گداییکردن جایزهاند .
متأسفانه شکل مواجههی آنان که جایزهی شعر شاملو را برگزار کرده اند با آنان که به این جایزه و سیاستهای حاکم بر آن معترضاند به گونهایست که انگار معترضین و منتقدین جایزه ، در حال گداییکردن جایزهاند . گفتههای برگزارکنندگان هم توأم با متانتی از جنس متانت خودشان است که لابلای این متانت ، به راحتی سیاست های نادرست خودشان را بر اذهان عمومی غالب میکنند و آنان که از جزئیات ماجرای این جایزه و سوابق آن مطلع نیستند، خامِ این آرامشِ موذیانه میشوند که با سیاستهایشان کاملا در تضاد است . اگر بخواهم ماجرای جوایز ادبی را با کشوری مثل فرانسه مقایسه کنم باید بگویم که سالانه هفتصد جایزهی ادبی در کشور فرانسه برگزار میشود و اخبار آن به کل دنیا مخابره میگردد. برگزیدگان و منتخبین جایزه با بهترین برخوردها و شیوهها پس از دریافت جایزه مواجه میشوند و آن جایزه گواهی میگردد که مخاطبان، با خط مشی و اصول نویسندگی و دست به قلم بودنِ مولف آن کتاب آشنا گردند و نه با ذوق ناقص و سیاستهای برگزارکنندگان آن جشنوارهها. در ایران اما برعکس است. هر جایزهی ادبی که برگزار میگردد، چه از نوع حکومتی و چه از نوع غیر رسمی و خصوصیاش، سعی در برجسته سازی سلایق و علایق برگزارکنندگان جایزه دارد و نه خط و روال و ساز و کار نویسندگیِ مولف. پیشنهادم به بانیان جایزهی شاملو این است که این جایزه را در اولین فرصت تعطیل کنند و گر نه با این رفتار و آرامش ناشیانه و موذیانهای که دارند، نه تنها در آیندهای دور که ظرف یکی دو سال آینده به نوعی مرعوب فضای مسلط ادبیاتِ غیر رسمی خواهند شد که این چرخه با هر دور، نام و ذهنشان را به گونهای پاک میکند که نامی از ایشان در آینده نماند و نامشان به ذهن کسی هم خطور نکند. این نحوهی برخورد با منتقدان و معترضان به جایزه، نه تنها از دعوا و مرافعهی فیزیکی چیزی کم و کسر ندارد، بلکه به نوعی ابزار دو رویی و دودوزهبازی هم چاشنی آن شده است که میخواهد به هر نحوی شده رفتار ناشایست عدهای را نسبت به عدهای دیگر، محق بداند.
اسماعیل مهرانفر
ارسال نظر