جوایز ادبی بحث روز یا مسالهای برای واکاوی؟
هر از چندگاه بحث جوایز ادبی با برگزار شدن جایزهای داغ میشود و نظرات موافق و مخالف اوج میگیرد و به سرعت با فروکش کردن اخبار و گفتگوها، اصل موضوع هم به دست فراموشی سپرده میشود.
هر از چندگاه بحث جوایز ادبی با برگزار شدن جایزهای داغ میشود و نظرات موافق و مخالف اوج میگیرد و به سرعت با فروکش کردن اخبار و گفتگوها، اصل موضوع هم به دست فراموشی سپرده میشود. مثل سایر بحثهایی که در بازهای از زمان داغ میشوند و با هر اهمیتی که داشته باشند، با شتاب یا به آرامی، لابهلای اتفاقات روزبهروز و هجوم دادهها رنگ میبازند.
سپس نوبت بحث روزانهی دیگری میشود که داغ مینماید، بی آن که تحلیلها و گفت و شنودها دربارهی موضوعات قبلی، به سامانی رسیده باشد. این شاید خصلت عجولانهی زیستن و فرو رفتن در دنیای مجازی است که باعث شده هیچ مسالهای در دنیای معاصر، فرصت تمرکز تا رسیدن به نتیجهای استدلالی و منطقی را پیدا نکند. یک مسأله برای چند ساعت، چند روز و یا چند هفته و سپردن به بایگانی تا نوبت دیگری برای تکرار همان بحثها و مجادلات قبلی بی که نتیجهای حاصل شده باشد. این یعنی صرف انرژی برای چرخیدن دور خود و حول محور مسائل.
واقعیت این است که شکل برخورد با مسائل بدل شده به شیوهی تبلیغاتی و ژورنالیستی که به نسبت داغ بودن، سعی در طرح مسائل میشود و کفایتش تا همین مقدار، خواسته و ناخواسته اعلام میشود. بدون آن که پیگیری مستمر و طرحریزی استراتژی برای حل و فصل آنها اهمیتی پیدا کند. این ماحصل بحثهای مجازی در رابطه با مسائل واقعی است.
از این گلایهها که بگذریم، منظور من اشاره به مسألهی جوایز مستقل ادبی در ایران و چندوچون کارشان و حواشی فراوان پیرامونشان است. آسیبشناسی نحوهی برگزاری و سازوکار و انتخاب، در جوایز ادبی بحثی است که اهمیت فراوانی دارد از آن جهت که میتواند با توجه به نوپا بودن اکثر جوایز به خصوص در حوزهی شعر، به رفع نواقص احتمالی و پویاتر شدن در دورههای بعد کمک شایانی کند. اما آسیبشناسی کجا و نق زدن و تخریب و راه بستن کجا؟
از همین رو است که آسیبشناسی حواشی بعد از برگزاری جوایز، به نظر اهمیت بیشتری از اصل ماجرا پیدا میکند.
ناسالم بودن فضای نقادی و ریشه پیدا کردن انتقادها در طلب سهم و تصورات کنارگزار، همیشه موجب متشنج شدن اوضاع و از میان رفتن بحث جدی در رابطه با تجربههای نو و حرفهای، در زمینههای جمعی شعر و ادبیات میشود.
شروع یک کار جدی در حوزهی عمومی که شامل فعالیت طیف گستردهای از فعالان عرصهی شعر میشود، نمیتواند بی چون و چرا خالی از نقص و یکسره کامل و منزه از عیب باشد. علاوه بر آن هیچ جایزهای حتی با سابقهای طولانی نمیتواند چنان سازوکاری اتخاد کند که همهی نگاهها و سلیقهها را خشنود و راضی نگاه دارد. نتیجهی هر بررسی و داوری، همیشه از سوی نگاههای بیرونی و طیفهای متنوع سلیقه، مورد انتقاد و گاهی تشویق قرار میگیرد. پس بساط حواشی هیچ گاه برچیده نخواهد شد فقط باید سامان داده شود و با آگاهی دادن از ماجرا شفافسازی شود.
باید امیدوار بود فرهنگ کار جمعی و فعالیت گروهی و اجتماعی در جامعه چنان بالا برود که نقدهای پس آن، در جهت تقویت نقاط قوت و دادن پیشنهاداتی برای اصلاح نواقص، صورت گیرد.
هر فعالیتی در حوزههای گروهی و کلان، نیاز به انجام دارد تا نقاط قوت و ضعفش شناسایی شود. قطعاً در چنین زمینههایی نمیتوان همهی ماجرا را پیشبینی و از قبل آسیبشناسی کرد. شاید بشود با ترسیم فضایی کلی از چگونه انجام دادن کار، تا حدودی مانع از رخ دادن اشتباهات و نقایص شد ولی با همهی تلاشهایی که صورت بگیرد، انتظار عاری از نقص بودن، کمی خوشبینانه است.
به دلیل نوپا بودن جوایز مستقل که قبلاً اشاره کردم، موثرترین راه حل برای کمتر شدن مشکلات و نواقص کار، پذیرفتن این موضوع است که ابتدا به ساکن از برگزار شدن آنها حمایت شود. تصورات و پیشداوری ها و پیشفرضها در رابطه با این که انجام هر کار گروهی سوقصدی دارد یا هدفی نامبارک را دنبال میکند، بی شک نتیجهای جز یأس و انسداد به همراه نمیآورد.
رصد کردن و کارشناسی در مورد کار انجامشده، میتواند زمینهی ارائهی پیشنهادات موثری را فراهم کند. بعید است مسئولان برگزاری جوایز ادبی از نظرات کارشناسانه و موثر در بهبود روند کار استقبال نکنند و بر این باور باشند که همه چیز را میدانند و ایرادی به کارشان وارد نیست.
ابتدا به ساکن به نظر میرسد که برگزاری جوایز ادبی پروسهای معین و الگووار دارد که طبق همان کار شروع میشود و تا انتها پیش میرود. البته شکل کلی ماجرا چنین است اما در عمل، ریزهکاریها و ظرایف فراوانی هم وجود دارد که کاری چنین را، دشوار و خطیر میکند. از همان آغاز، یعنی نحوهی اطلاعرسانی و تلاش برای دسترسی و جمعآوری آثار گرفته تا انتخاب داوران و برگزاری جلسات متعدد کارشناسی و تعیین میزان مادی یا معنوی جایزه، همه و همه در عمل ممکن است مشمول مشتقات و احتمالات پیشبینینشدهای شود. به هر حال تجربه کردن هر کدام از مراحل کار میتواند در مراحل و دورههای بعد، زمینهی بروز اشتباهات را تا حد ممکن کاهش بدهد و این مستلزم برخورداری از حداقل حمایت جریانهای مستقل و کارشناسی اهل فن است.
یکی از آسیبهای جدی، طرح شدن تصورات و پیشفرضها بدون تحقیق و تنها از سر نیت خوانی در فضاهای عمومی است که به سرعت به شیوع بدگمانی و پراکنده شدن افکار غیرمستند در رابطه با سازوکار جایزهی برگزارشده، دامن میزند. معمولاً این اتفاق از سوی کسانی که اثرشان مشارکت داشته و عدم انتخاب آن، دلخوری فراهم کرده، صورت می گیرد (نه لزوماً در همهی موارد و اشخاص، که این با ظرفیت و بلوغ فکری رابطهی انکارنشدنی دارد) و یا طرفداران نحلهها و گرایشها و یا کسانی که به هر حال خود را صاحب نظر میدانند و گمانزنی برای تشخیصشان را مکفی میپندارند.
گفتنی است که این موضوع هیچ گاه از میان نخواهد رفت و به خودی خود، یکسره قابل توبیخ و تقبیح هم نیست. میتوان به همهی این برخوردها هم تا حدودی جانب حق را داد اما بحث ما دربارهی شناخت آسیبها و موانع است که از آن نام بردم.
واکنش و توجه نشان دادن به برگزاری جوایز ادبی فی نفسه قابل تأمل و نیکوست اما وقتی به شکل نیرویی برای تخریب و مسدود کردن درمیآید توانگیر و طاقتفرسا میشود هم برای حوصلهی جامعهی ادبی و هم برای انگیزهی برگزارکنندگان جوایز.
باور کردنی است که ورود به مجادله و تحمل نیش و کنایههای بیپایه و غیر کارشناسی، به سرعت انگیزه و توان را چنان تقلیل میدهد که سرآخر به کمرنگ شدن فعالیتهای جمعی و تقویت حذف و انزوا دامن میزند.
جوایز مستقل ادبی که تلاش میکنند بدون برخورداری از حمایتهای دولتی، کاری حرفهای و درخور انجام دهند بیش از هر چیز به حمایت فعالان و شاعران و نویسندگان مستقل نیاز دارد تا بتواند اول به دوام خود و سپس به رفع مشکلات و نواقص پیشین بیاندیشد.
این حمایت میتواند تا آن جا انگیزه و رغبت فعالیت را بالا ببرد که کمکم نهادهای دولتی هم از سر ِ سیاستگذاری و دخالت در اصالت فعالیتهای هنری بگذرند و اهداف متعالی جایگزین اهداف سیاستورزانه در حوزهی فرهنگ شود.
استمرار و مداومت شرط و لازم و کافی برای بهبود و رسیدن به تعالی است و این در مورد فعالیتهای اجتماعی و گروهی بیش از هر چیز دیگری ممتاز و حایز اهمیت است.
علیرضا عباسی
ماهنامهی قلمیاران، سال اول، شمارهی ۲
ارسال نظر