امروز وقتی که به اسامی نفرات برگزیده‌ی جایزه‌ی شعر شاملو نگاه می‌کردم، متوجه شدم که کم‌ترین تناقض و تضاد میان جهان‌بینی و زبان شعر و… افراد برگزیده وجود دارد. در این سال‌ها شعر اغلب عزیزان برگزیده را خوانده‌ام و بر مبنای شناختی که دارم این نکته را بیان می‌کنم. با احترام به آقای حافظ موسوی و داوران این دوره، و همچنین شاعران برگزیده، گمان می‌کنم آقای موسوی و کسانی که همکار وی در این مسیر هستند، بیش از هر چیز دیگری در صدد مشروعیت بخشیدن به جریانی خاص هستند. منظورم این است که ایشان در صدد حذف هر گونه قرائت متفاوت از شعر است و بیشتر قصد یکسان‌سازی دارند. برای ادراک این امر فقط کافی است به شعر نفرات برگزیده و همچنین رویکرد و شعر داوران این دوره نگاه کرد. تفاوت در رویکرد این افراد به شعر آنقدر مشهود نیست که کسی بگوید میان شعر آن‌ها تفاوت‌های بنیادی وجود دارد. نهایتن همه‌ی آن‌ها در یک جهان‌بینی خاص گنجانده می‌شوند و با هم اختلاف‌های بنیادی و اساسی ندارند. این موضوع نشان می‌دهد که یکسان‌سازی و وحدت بیش از تفاوت برای ایشان (حافظ موسوی) اهمیت دارد و صدای متفاوت باید کنار گذاشته شود. من آن صدای متفاوت را «دیگری» می‌نامم؛ صدایی که در جهان‌بینی وی حل نمی‌شود و تن به معیارهای پذیرفته‌شده‌اش نمی‌دهد. کاملن روشن است که این موضوع از کجا نشأت می‌گیرد و نیازی به توضیح بیشتر نیست. معتقدم که شاعران زبان، در واقع کسانی که بیش از جریان غالب به زبان اهمیت می‌دهند، باید کنار هم بایستند و دیگر کتاب‌هایشان را به این دبیرخانه نفرستند. چرا که همه چیز از پیش مشخص است. آقای موسوی و همکارانش نشان داده‌اند که نباید انتظار دیگری داشت. این افراد در صدد مشروعیت‌زدایی از هر گونه نگاه متفاوت‌به شعر هستند و نباید به این بازی تن داد.

سوم مهر ۱۳۹۶  

   

در یادداشتی که پیش‌تر  (یاداشت پیشین) درباره‌ی جایزه‌ی شعر احمد شاملو نوشتم، به اشتباه از حافظ موسوی به عنوان مسئول برگزاری این جایزه نام بردم که دوستان به من اطلاع دادند که در این دوره ایشان کنار کشیده‌اند و کار را به دیگری سپرده‌اند. به خاطر اشتباهی که به وجود آمد از آقای حافظ موسوی عذرخواهی می‌کنم. اما ذکر یک نکته ضروری‌ست: از نظر من، چه با حافظ موسوی چه بدون او، یک چیز سر جای خود باقی می‌ماند و آن تفکر حاکم بر جایزه‌ی شعر احمد شاملو است که سعی در یکسان‌سازی و حذف تفاوت دارد. اگر به سال پیش هم رجوع کنید باز این موضوع را به وضوح مشاهده می‌کنید. در این میان، عده‌ای با فروکاهیدن مباحث منتقدان این جایزه به مسائل شخصی، حالت تدافعی به خود گرفته و قصد دارند مسائل مطرح‌شده را بی‌ارزش جلوه دهند. اما باید به این افراد بگویم سخت در اشتباه هستید. اگر به تاریخ و فرهنگ این مملکت رجوع کنید حتمن متوجه خواهید شد که تاریخ ایران به نوعی تاریخ حذف تفاوت‌ها هم هست. همواره همین بوده است. از این زاویه اگر نگاه کنید می‌بینید که به هیچ وجه بحث شخصی نیست. از این گذشته، مسئله‌ی من اصلن افراد برگزیده نیستند، گمان می‌کردم به راحتی این را فهمیده باشید اما انگار راهی جز پناه بردن به ذهنیت‌های خاص پیشین ندارید. چه کسی از تقلیل دادن مباحث جمعی به امور شخصی سود می‌برد؟ جواب احتمالن روشن است: کسانی که منافعی در این میان داشته باشند و آن را در خطر ببینند. عده‌ای گمان می‌کنند این جایزه‌ها آن‌ها را شاعر می‌کند یا احتمالن منتقد. به همین دلیل اگر کسی ایرادی به تفکر حاکم بر این جایزه بگیرد به طور عجیبی آن را توهین به خود تلقی کرده و تدافعی برخورد می‌کنند. در صورتی که روی صحبت من در آن یادداشت با شخص خاصی نبود. من از تفکر حاکم حرف زدم و می‌زنم. فهمیدن این قضیه خیلی سخت نیست. تنها کار شما این است که به آن تفکر غالب عینیت ببخشید، همین. خوشبختانه در این سال‌ها هم نقش خود را به خوبی ایفا کرده‌اید. نترسید. کسی جا[ی] شما را نخواهد گرفت.

احسام سلطانی

ارسال نظر

دیگر رسانه‌ها

بیشتر

اطلاعیه و بیانیه‌ها