یادداشت علیرضا عباسی

برای یک دوست و نگرانی‌اش

معمول است که در شعر، هر کس می‌پندارد نفر اول است و کاری که کرده شاهکاری نامکشوف از دید بسیاران و جای عجب نیست که بر این پندار دیگران را نا اهل بخواند و ورطه و توطئه‌ای را در کار.

«از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود
   زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت»

برای یک دوست و نگرانی‌اش

چون در متنی که جناب شمس آقاجانی منتشر کرده‌اند به مسایلی اشاره شده که در آن‌ها صریحاً یا تلویحاً قصد زیر سؤال بردن و بدبینانه بهتان بستن به بیش از دو ماه تلاش شبانه‌روزی و مسئولیت خطیر انتخاب آثار برگزیده، در میان است، به عنوان کسی که دو دوره مسئولیت دشوار داوری در جایزه‌ی شعر شاملو را بر عهده داشته‌ام، بیان نکاتی را ضروری می‌دانم.
پذیرفتن پیشنهاد داوری شعر ورود به مسیری پر خطر و جنجال‌آفرین است از آن جهت که هم بار مسئولیتی تاریخی را باید کشید و هم خود را از همه‌ی تعلقات خاطر و سلایق شخصی عریان کرد؛ و هم آماده‌ی قرار گرفتن در مسیر بهتان‌ها و پیش‌داوری‌ها شد. می‌دانستم که با قبول این مسئولیت بار بهتان و تهمت‌ها را نیز باید به جان خرید چرا کم نیازموده‌ایم نفس کشیدن در فضای مسموم را؛ در فضایی که ذهنیت‌ها در قاب توهم و توطئه بسته شده، هر کاری مصون از تصوراتی فراتر از چنین ذهنیتی نمی‌ماند به خصوص که جدیتی هم در آن باشد و عمومیتی را هم شامل شود.
معمول است که در شعر، هر کس می‌پندارد نفر اول است و کاری که کرده شاهکاری نامکشوف از دید بسیاران و جای عجب نیست که بر این پندار دیگران را نا اهل بخواند و ورطه و توطئه‌ای را در کار.
باری ما در چنین تاریخی زیست می‌کنیم که در آن یا باید منفعل ماند و مرید، تا آرامش بی‌خاصیتت بماند و یا باید کوشید و جنگید و مقهور و مرعوب نماند و بار مخاطره و سلب و بهتان را بر استخوان کشید.
اما باور، تعهد و مسئولیت تاریخی همه‌ی این‌ها در گرو نهراسیدن است از دهان‌های باز و مدعیان انگشت به کف که زبان برمی‌کشند و چشم می‌بندند.
جناب آقاجانی تردید نداشته باشید که هر کدام از عزیزان شاع، قدیمی و نوپا، می‌توانند بر این باور باشند که اگر دیگرانی کتابشان را بخوانند ممکن است رأی طور دیگری رقم بخورد و چه نیکو که شما این ظن را به کلام بدل کرده‌اید آن هم در قالب نگرانی بی‌خطرتان نسبت به آیندگان و تاریخ که خود پوششی برای آن تمناست. تردیدی در این نیست که می‌توان با پناه گرفتن در قالب گمانه‌زنی و نگرانی آمیخته به بهتان، حتی وضعیت را چنان که تمنا می‌پسندد و می‌خواهد، تغییر داد.
شما با تجربه‌تر از آن هستید که از این مسایل بی‌خبر باشید.
اما چه می‌توان کرد جز روشنگری و پاسداری از عملکردی که تعهدش علاوه بر تاریخ، به یکی از متعهدترین و راستین‌ترین شاعران معاصر و خواست همسر ایشان است که همواره در نشان دادن تعهد، آموزگار تاریخ‌مان بوده و هست.
ما چنان که شایسته است کارمان را عیان کردیم و گفتیم که هر انتخاب نفی آن دیگری نیست و تنها وقتی در مقام داوری با پذیرفتن تعهدی عمیق ایستاده باشیم این خطر کردن را درمی‌یابیم. روشن است و گریزناپذیر که پس از هر اعلام نتیجه‌ای عده‌ای خود را خسران‌دیده تصور کنند و عده‌ای شادمان باشند. شما می‌توانید نگران باشید، می‌توانید نگران طلب‌تان باشید، اما ای کاش این فراتر از خواست‌های شخصی برای تاریخ و آیندگان باشد، فراتر از میل به دیده شدن و اوج را در دستان خود دیدن. واقعیت این است که نگرانی‌های بزرگ‌تری برای تاریخ و آیندگان بر زمین مانده که بسیاری از مدعیان چشم از آن‌ها می‌پوشند تا خاطر آسوده‌شان را نیالایند، موقعیت شغلی و رفاهی‌شان را محفوظ بدارند و خطری بر خود نیافکنند.

علیرضا عباسی

ارسال نظر

دیگر رسانه‌ها

بیشتر

اطلاعیه و بیانیه‌ها